به گزارش شهرآرانیوز؛ محمدرضا به ورزش فوتبال و ژیمناستیک علاقه داشت. در رقابتهای ژیمناستیک شرکت کرد و توانست مقام اول را از آنِ خود کند. با هم محلیها فوتبال بازی میکردند و محمدرضا از آن دست ورزشکارانی بود که اخلاق را سر خط کار ورزشی اش میدانست و قبل از هر چیز آن را مدنظر داشت.
محمدرضا سنجاقی در سال ۱۳۵۲ دیده به جهان گشود. بعد از دوره دبستان، دور از چشم دیگران نوحه خوانی میکرد و به ائمه (ع) علاقه بسیاری داشت. همیشه لبخند ملایمی به لب داشت. مهربان بود و به همه احترام میگذاشت و برای همین نزد همه محبوب بود. شیفته سرگرمیهای آموزنده بود. به تئاتر و بازیگری علاقه داشت و موفق به دریافت لوح تقدیر در نمایشنامه «لحظه آخر» شد.
با وجود اینکه هشتمین فرزند خانواده بود، بسیار مورد توجه بود؛ زیرا با رفتار و کردار دوست داشتنی اش همه را جذب خود میکرد. در زمان شهادت، شانزده ساله بود. با وجود سن کمی که داشت، داوطلبانه و با اشتیاق به جبهه رفت و سرانجام در رمضان ۱۳۶۷ روح پاکش به لقاءا... پیوست. در فرازی از وصیت نامه این شهید آمده است: هر بار از ظلمت و سیاهی روزگار دلتنگ میشوم، به قلم پناه میآورم. اکنون نیز به قلم اتکا جسته ام تا درباره قلم بنویسم. نزدیک به ۸ سال است که از قلممان به جای جوهر، خون میچکد و اسلحه قلبمان کوبنده ستمکاران است.